این زندگی میشه دو بخش اینو قبول دارن همه علیِ قبل از فاطمه علیِ بعد از فاطمه تو جای همه پشت در میگی مولا سلامٌ علیکم شنیدی تو هم که نمیدن جوابِ سلامم رو مردم میدونم که سخت میگذره با علی سخت شده دیدن تو تو زخم تنت بیشتره یا علی من میدونم تنِ تو ای نگار من خداحافظ بیقرارِ من خداحافظ دیگه یار من خداحافظ این زندگی رو چشم زدن شیشهی خوشبختی شکست مدینه دست به سینه بود سینه و دست وقتی شکست ببین حال و روز یَلِ خیبرو دیگه خونهنشینه خبر داری الآن به قنفذ میگن پهلوونِ مدینه دیدم توی مسجد مغیره نشسته چهطور صدر مجلس اینم مزد پهلوی شکسته اینم مزد این دستِ بیحس آه ای یارالی خداحافظ زخمیِ علی خداحافظ میمیرم ولی خداحافظ این چهل نفر از خونمون یه روزی میشن سی هزار حسینو پیدا میکنن تو قتلگاه تو نیزهزار همش میری از حال، که میشه لگدمال کنارِ من و تو همون ساعت سه، همون شیب گودال قرارِ من و تو تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد شدی رو به قبله، میگن رو به خیمه میافتن به جونش تنِ نامرتب، همش میگه زینب با قدِّ کمونش: ای حسینِ من خداحافظ پارهپاره تن خداحافظ