خونمون انگاری که اضافه بود سوخت توی آتیش و دود بالا و پایین داره زندگی زهرا مگه نه؟ این روزها هم میگذره بهتر میشه زهرا مگه نه؟ علی اگه در بزنه پا میشی از جا مگه نه؟ خدا بخواد خنده میاد روی لب ما مگه نه؟ آه زدنت ای پنجهی ماه زدنت تو پشت در زخمی شدی باز وسط راه زدنت سخت زدنت مردهای بدبخت زدنت خدایی تو این دو سه ماه من مردم هر وقت زدنت یارالی زهرا یارالی... **** خانمم یاد روزهای خوب بیوفت روزهای خوبمون کجاست خانمم مگه که پیغمبر نگفت که اشکهای مظلوم شفاست بزن به پهلوت اشکم و خوب میشه پهلوت مگه نه؟ همین شبها قبل قنوت خوب میشه بازوت مگه نه؟ همین روزها میگذری از خیال تابوت مگه نه؟ یواش یواش وا میکنی روبنده از روت مگه نه؟ بد زدنت بمیرم انقدر زدنت که از نفس افتادی و هیچکی نیومد، زدنت بد زدنت تو کوچه خلوت زدنت نزدیک خونهی خودت توی محلهات زدنت یارالی زهرا یارالی... **** خانومم این بچهها جلو چشام بدون مادر میمیرن خانمم انقدر نشو زخمی برام این بچهها یاد میگیرن از بعدِ تو راس میشه پهلوی شکسته مگه نه؟ چشم وَرَم کرده و ابروی شکسته مگه نه؟ از بعد تو راس میشه بازوی شکسته مگه نه؟ گوشوارهی خونی، النگوی شکسته مگه نه؟ آه زدنش بچه رو یک ماه زدنش این هم کبود شد سر و روش اینم توی راه زدنش چنگ زدنش تو کوچهها سنگ زدنش اون که فقط بابا میخواست اون که نداشت جنگ زدنش یارالی بابام یارالی...