به دلم افتاده مادر دردتو دوا می‌گیره

به دلم افتاده مادر دردتو دوا می‌گیره

[ سیدمهدی میرداماد ]
به دلم افتاده مادر درد تو دوا می‌گیره
خوب می‌شی مادر دوباره خونمون صفا می‌گیره

به دلم افتاده مادر دوری از اَجَل می‌گیری
زخم پهلوت می‌شه درمون تو منو بغل می‌گیری

به دلم افتاده مادر ای که چشمات مهربونه
خوب می‌شه دست شکستتت می‌زنی موهامو شونه

به دلم افتاده مادر بابای ما که امیره
از غریبی درمیاد و ذوالفقار به دست می‌گیره

به دلم افتاده مادر مثل دوره‌ی پیمبر
رو زبونا باز میفته نام باصفای حیدر

به دلم افتاده مادر می‌رسه جمعه‌ی موعود
پسرت مهدی میاد و می‌شه دشمن تو نابود

اون میاد با تیغ حیدر
روی لب میگه مکرر

مادرم که بی‌گناه بود
چرا شد ز کینه پَر پَر

مادرم وای مادرم...

نظرات