بابایی بابایی

بابایی بابایی

[ حسین طاهری ]
بابایی، بابایی بابایی بابایی بابایی

تو وقتی اومدی گفتم، که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه، چه وقت گریه کردن بود

حالا که اومدی پیشم، بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضمو بازم، غریبیمو تماشا کن

حالا که اومدی پیشم، بذار خلوت کنم با تو
بذار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو

ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست

خرابه بسترش خاکه، خرابه بالشش خشته
تو خیلی خاکی‌ای اما، برای دخترت زشته

برای دخترت زشته، که خونش اینطوری باشه
بذار چیزی نگم شاید، تو حرفام دلخوری باشه

کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست
ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست

اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیا شی
خجالت می‌کشی وقتی، نتونی از زمین پا شی

نگی من بی ادب بودم، نگی این دختر عاشق نیست
نمی‌تونم پاشم از جام، پاهام پاهای سابق نیست

حالا چشمای کم سومو، به هر کی جز تو می‌بندم
به زورم باشه پا میشم، يابه زورم باشه می‌خندم

مگه تو صورتم امشب، به غیر از خنده چی دیدی
که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی

یکی دستش تو تاریکی، به گونه‌م خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره، امانت برده چیزی نیست

فقط دلتنگ تو بودم،که اعصابم بهم ریخته
یه قدری خسته‌ی راهم، یکم خوابم بهم ریخته

می‌خوام امشب سرت تا صبح، به روی دامنم باشه
می‌خوام امشب شب خوبِ، از اینجا رفتنم باشه

دیگه اخماتو وا کردی، منم با بغض می‌خندم
بیا آغوشتو وا کن، منم چشمامو می‌بندم

بابایی، بابایی بابایی بابایی بابایی...
****
حالا اومدی، حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی

حالا اومدی، خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمی‌تونم بگم اومد بابام اومدی
حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی

بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی، بابایی

بابایی، بابایی بابایی بابایی بابایی...

از غصه پرم، خیلی از نبودن داداش علی اصغر دلخورم
عمو عباسم نباشه من همش سیلی می‌خورم
افتادم روی زمین ولی نیفتاده چادرم

بابایی،رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که اینجور سر و روت کبوده، بابایی

نظرات