
خورشید من آمدی شبانه، قدری بغلم کن عاشقانه نشناختَمت در اوّل کار، نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه؟ تقصیر حرارت تنور است این سوختگیِ زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلند دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران، کَتبسته به زور تازیانه برخورده به من چرا نبوده برخورد کسی مؤدبانه توو بزم مِی یکی منو نشون میداد یزید سرو تکون میداد