
به روی خاک غربت، اسیر و بیپَر و بال امامِ ما میونِ، یه گوشهی سیاهچال نگاه بیکسی شو، به آسمونا میدوخت همش میونِ زندون، کتک میخورد و میسوخت تنش زخمیِ زنجیره، خدایا همش از حال داره میره، خدایا غریب آقا... **** آتیش گرفته قلبِ غریب و آشنا هم برا همه دعا کرد، برا نگهبونا هم به زیرِ دست و پا گفت، میون اون همه غم به شیعههام بگید که، هنوز به یادتونم برای موندنش دیره، خدایا همش از حال داره میره خدایا غریب آقا... **** از این عزا میسوزه، دلِ همه ملائک امام ما غریبه، بگید به ابن شاهک بگید تنِ نحیفش، اسیرِ درد و رنجه دلِ خدا شکسته از این همه شکنجه چقدر زندون نفسگیره خدایا همش از حال داره میره خدایا غریب آقا...