
ای تیکه گاه علی تکیه به دیوار نکن با این بازوی کبود جان علی کار نکن خانومم به رفتن اصرار نکن جلو چشم حسن گریه نکن سر قبر محسنت گریه نکن چهل و پنج روزه که دلم میسوزه صدای خندهی زهرا نمیزاره چهل و پنج روزه که دلم میسوزه دستای شکسته بالا نمیاد چهل و پنج روزه که دلم میسوزه محسنم دیگه به دنیا نمیاد ویلی علی المظلومم جون به لب شد حیدر از حرفای روی لبت دفن بالیلی وصیت امشبت خانومم دق میکنه زینبت روضهای به پا میشه گریه نکن زخم سینه وا میشه گریه نکن چهل و پنج روزه که دلم میسوزه نمیگی چی شد که گوشواره شکست چهل و پنج روزه که دلم میسوزه خاک غربت روی چادرت شکست چهل و پنج روزه که دلم میسوزه روی صورت تو مونده جای دست ویلی علی المظلومم دوختی یک پیرهن برا بی کفن کربلا می مونه عریان تنش زیر سم مرکبها ای وای از دشنه لب سرد شب آخری بیا گریه کنیم برا داغ کربلا گریه کنیم چهل و پنج روزه که دلم میسوزه باز دوباره این آتیش به پا میشه چهل و پنج روزه که دلم میسوزه میخ در خنجر کربلا میشه چهل و پنج روزه که دلم میسوزه پسرت راهی کربلا میشه سوختم تا که این پرهن و دوختم میکشم از تن بآه یا حسین فی امان لله آه از دست مغیره چقدر بد میزد تازه می کرد نفس را و مجدد میزد قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد نیزه درا با نیزه میزد شمشیر دار با شمشیر میزد