رفتی با این شکسته‌بالی

رفتی با این شکسته‌بالی

[ محمدحسین حدادیان ]
رفتی بااین شکسته‌بالی
علی رو می‌کُشه بستر خالی

هِی کفنو وا می‌کنم می‌بندم 
طاقت کفن و دفنتو ندارم
نوبت سنگ لحدت رسیده 
می‌خوام برات سنگ تموم بذارم 

اِنّا الله رو لب‌های اصحابه
بعد از چند ماه زهرا راحت می‌خوابه

لا الله الا الله واویلا واویلا...
فاطمه رفت از دنیا واویلا واویلا...

نظرات

سلام میشه شعرهای قدیمی پدرتان را بخوانید سال 78