
گریه نکن که بیقرارم برای تو دلشوره دارم گریه نکن فاطمه جانم که خیلی زود میای کنارم یه عده که حیا ندارن تو خونۀ تو پا میزارن به جای گل، آتیش و هیزم برای تسلیت میآرن دستِ علی که بسته میشه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان پهلوی تو شکسته میشه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان میمونی بین در و دیوار فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان محسنتو میکشه مسمار فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان (امون از این شهرِ مدینه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان) 2 *** من میرم از شهرِ مدینه تو میمونی و زخم سینه میبینی با دل شکسته دیگه علی خونه نشینه یه کوچه و چادرِ خاکی سیلی و گوشوارۀ خونی مجبور میشی که صورتت رو از چشم حیدر بپوشونی دستِ حسن تو دستای تو فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان سیاهی میره چشمای تو فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان میگیره آسمون کوچه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان میافتی تو میون کوچه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان (امون از این شهرِ مدینه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان) 2 *** بزار که اشکاتو بگیرم برای غصههات بمیرم از یاد مردم میره دیگه سفارش روزِ غدیرم همسفر روحُ الامینم حسین نشسته روی سینم غروب قتلگاه و شمر و سرِ بریده رو میبینم وقتی که میره زینب از حال فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان قرارمون میونِ گودال فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان میشه به زینبت جسارت فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان تو غُل و زنجیرِ اسارت فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان (امون از این شهرِ مدینه فاطمه جان، فاطمه جان، فاطمه جان) 2 ***