
وای، وای مادر ... شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم مَبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم وای، وای مادر... (دیگه ندارم من، به زندگی مِیلی) ۲ فِضّه نگاهم کن، عَوَض شدم خیلی سه ماهه با دردام، هر طوری بود ساختم خودم تو آیینه، خودم رو نشناختم سخته برام، از خدا دیگه شَفامو نمیخوام من دیگه از، پَسِ کارهای خودم بر نمیام فِضّه ببخش، که سه ماهه با تو بوده زحمتام من دیگه از، پَسِ کارهای خودم بر نمیام (بدونِ من نمیتونه علی، جونِ تو و جونِ علی) ۲ من که برم پریشونه علی، جونِ تو و جونِ علی فِضّه یه چند وقته، سویی به چشمام نیست بچههامو میدم، من از صدا تشخیص فاطمهی سابق، که دیگه من نیستم تو بَسترم امّا، فکر میکنن نیستم گریه زیاد، دنیا روی خوش به من نشون نداد قبول داری، من به صورتم کبودی نمیاد؟ (فِضّه چشمام، نمیتونم دو قَدَم راه بیام) ۲ سه ماهه که، نزدم شونه به موی بچههام (وایِ من از، دلِ خونِ حسن جونِ تو و جونِ حسن) ۲ شبیهِ پروانه، گریه به این شمع کن حواستو خیلی، به دخترم جمع کن غروبِ عاشورا، به یادِ امشب باش کربلا تا شامو، کنارِ زینب باش تنها نذاز، جلو مردُم بشه رو ناقه سوار دخترِ من روزِ خوش نمیبینه از روزگار رفتنیام، ندارم من آروم و قرار فِضّه شبا،(برای حسینِ من آب بذار) ۲ **** تو راه میری و من میبینم و گریه میکنم زمین میخوری من میشینم و گریه میکنم نَوَد و پنج روزه، که دلم میسوزه دستهای شکسته بالا نمیاد محسنم دیگه به دنیا نمیاد **** بیمَحمِل بُردنم دستهای بسته چهل منزل بُردنم چندتا بیمُرُوّتِ قاتل بُردنم نامَرحما دورِ من و، ناموستو میزدن و یکی بگیره جلوی، حرملهی بَد دهنو وای سَنان میخنده که داره شمر دستمو میبنده **** شبای جمعه مادر از خواب میپرید میگفت همش خواب میبینم گُلَمو بیتاب میبینم **** حسینجان به یادِ لبت یک شبم خواب راحت نداشتم کنارِ تن بیسرت کاسهی آب گذاشتم تا حالا از این خونواده زنی رو نبُردن اِسارت اِلٰهی میمُردم نمیدیدم اِنقدر جسارت یامظلوم به آتیش کشیدن حَرَم رو... یا مظلوم