تو جونمو به لب رسوندی
تبلیغات

تو جونمو به لب رسوندی

[ محمدحسین حدادیان ]
تو جونمو به لب رسوندی
چادرتو به سر کشوندی
عجل وفاتیو که خوندی
فاتحه‌ی علی رو خوندی

دست به آسمون نگیر، منو می‌کُشی
قلبمو نشون نگیر، منو می‌کُشی
پای گهواره نشین، لالایی نخون
اینجوری زبون نگیر، منو می‌کُشی 

لالایی عزیزم
الآن تو آسمونایی عزیزم
چی اومد سر تو
که شد یه لحظه فضه مادر تو

در افتاد روی من
چیزی باقی نموند از پهلوی من
شدیم ما گرفتار
هنوز خونِ تو مونده روی مسمار

امون از این لحظه‌ی آخر
روضه می‌خونن زن و شوهر
بهم میگن لباس محسن
بمونه واسه علی اصغر

بیشتر از منو توئه غمای رباب
گریه می‌کنیم با هم برای رباب
پیر میشه عروسمون تو یه نصفه روز
گم میشه تو هلهله صدای رباب

لالایی عزیزم
رو دست نیزه دارایی عزیزم
تموم شد غم آب
حالا می‌سوزی زیر نور آفتاب

تو رو داد نشونم
با چوب گهوارت افتاد به جونم
بسوزی بمیری
الهی حرمله آتیش بگیری

تو صدای هلهله بعد تیر حرمله
مادرش فاطمه رو صدا میزد
تا میومد بره سمت خیمه‌ها
دوباره شیرخواره دست و پا میزد

برای آخرین ستاره‌ی حسین
گریه می‌کنن همه آسمونا
نامسلمونا نذاشتن که تو رو
ببرم قبرستون مسلمونا

دخترم مثل علی اصغر برات مادری کردم
رفتی و چادر خاکی تو رو روسری کردم

تیر سه شعبه بود از گلو بزرگتر
از صورت تو دست عدو بزرگتر
الهی که براتون بمیره مادر

روز و شب باید که خون گریه کنم
گریه کنم گریه کنم
من برا کدومتون گریه کنم
گریه کنم گریه کنم
****
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
****
من به عمرم سر بازار نرفته بودم
لگد شمر مرا راهی بازارم کرد
****
شنیدم که اربعین جاموندی دلگیرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و می‌میرم وای

سلام خانوم ایتهاالصدیقه الشهیده
ای نوه‌ی مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده

آسمون روی سر آل الله آوار شد
هر چه شد بین در و دیوار شد

بی گناه بودی بی پناه بودی
قبل از اون روز دوشنبه رو به راه بودی
از اینا گذشته زهرا پا به ماه بودی
****
کشته شد مادرم بی گناه بی گناه

نظرات