
مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن برا خونشون میان از این جا هیزم برمیدارن میدونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته نامه داده کشتن خانوممو گردن گرفته توی نامهاش نوشته بین کوچه غوغا شد محکم زدم انقدر که در وا شد امیر، زهرا پشت در بود توی نامهاش نوشته زهرا رو تا شناختم لگد زدم بچّهاشو انداختم در جدا شده دعوا شده دیدم تو خونمون برو بیا شده شدّت صدا اینطور میگفت فاصله بین دندههات پیدا شده