آفتاب شرفم مظهر توحیدم من

آفتاب شرفم مظهر توحیدم من

[ سید محمود علوی ]
آفتاب شرفم مظهر توحیدم من
با همین‌ سن کمم مرجع تقلیدم من

به خدا لحظه‌ای از کفر نترسیدم من
به خدا جا نزدم هرچه بلا دیدم من

ای پدر چشم تو روشن شب بیداری ماست
به اباالفضل بگو وقت علمداری ماست

حیدر قافله‌ام تیغ دودم را برداشت
به اباالفضل بگو عمه علم را برداشت

******

من تازه سه‌سالمه، ایّوبم
با چشمای منتظر، یعقوبم
آتیشه تو قلب پرآشوبم
همین‌که عمّه مونده پیشم، خوبم

نه ناخن دارم که خار بیرون بکشم از پام‌و
همه‌ش کابوسه تو خواب، رو نیزه سر بابام‌و
شمردن یادم میره تا که بشمرم زخمام‌و

فقط می‌دونم
قدّ ستاره‌ها، زخم دارم
قدّ تن بابا، زخم دارم
از سر تا ‌به‌ پا، زخم دارم

نظرات