یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی از حرم آمد برون جلوهی پیغمبری با رخِ زهرایی و با جنمِ حیدری صحنهی میدان بدل شد بَه عجب محشری گفت أنابن الحسین، ریخت بهم لشگری یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی موقعِ جانبازی است رفته ز کف طاقتش تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش خوانده حسین اَن یکاد نذر قدوقامتش با نِگهی میکند از پدرش دلبری گفت أنابن الحسین، ریخت بهم لشگری یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی ماهِ حرم مثل شیر بر دلِ اعدا زده از برشِ تیغ او دشمن او جازده! گرچه به رفتن شَرَر بر دل بابا زده داده به لشگر نشان رزم علیاکبری گفت أنابن الحسین، ریخت بهم لشگری یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی یا علی و یا علی بر لب او کرده گل ماه نظر میزند عمه بخوان چهارقل داده عنان را زِ دست لشکر کوفی به کل معرکهای شد بپا وای چه رزمآوری! یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی نیزه و تیغ جوا بر بدن تو زدند تیر بههمراه سنگ سوی سرت آمدند تو به زمین خوردی و آهِ حرم شد بلند خیز که دلگرمیِ عمهای و خواهری گفت أنابن الحسین، ریخت بهم لشگری یا علی یا علی، یا علیاکبر علی، یا علی در بَرت آمد حسین با سرِ زانو علی از تو نمانده تنی کو پسرش کو علی؟ کاش نفهمد که خورد نیزه به پهلو علی زخمِ به پهلوی توست ارثیهی مادری