واویلتا علی واویلتا علی

واویلتا علی واویلتا علی

[ عبدالرضا هلالی ]
«واویلتا علی»

ای خفته در مقابل بابا مؤذنم
وا کن نگاه بسته ز خونت ببین منم
در پیش دشمنان که به خنده می‌زنند
بالای نعش تو بنگر سینه می‌زنم

«واویلتا علی»

شرم از رُخِ محمدیِ تو عدو نکرد
ای در نگاه فاطمه رنگ تو مسکنم
با پیکرت چه کرده لب تیغ و نیزه‌ها
پاره ز پهلوی پاک تو می‎‌کنم

«واویلتا علی»

در خیمه‌ها سکینه هراسان ز مرگ تو
اینجا کُشد مرا دف و آواز دشمنم
بر شاخه‌ات کناری و صد قطعه شد تنت 
ای سرو قد کشیده‌ی زیبای گلشنم

 «واویلتا علی»

برداشتم چو صورت خود را ز صورتت
خون می‌چکید از رخ و از سینه و تنم
نزدیک مغرب است و دوباره اذان بگو
وقت نماز می‌گذر ای مؤذنم

«واویلتا علی»

ناباورانه می‌برم ای باورم تو را
ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را

پا را مکش که شیون زن‌ها رسد به گوش
سوگند می‌دهم به دلِ دخترم تو را

سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده‌اند بس که به دور و برم تو را

حالا صدای هلهله‌ها هم بلند شد
مگذار از میان حرامی برم تو را

وای از حرم که می‌نگرم ساعتی دگر
بر نیزه می‎برند کنار سرم تو را

می‌خواستم بغل کنمت بازهم ولی
تکیه به تکیه در بغلم می‎برم تو را

«واویلتا حسین»
***
ای دل بگیر دامن سلطان اولیاء
یعنی حسین بن علی شاه کربلا

بودند دیو و دَد همه سیراب و می‎مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنه‌گان هنوز به ایوب می‎رسند
فریاد العطش ز قیامان کربلا

(کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا)

بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم، زندگی از سر گیرم)

بعد مرگم به حسینیه مرا دفن کنید
روی قبرم بنویسید که من سینه زنم

ای که از تربت من می‌گذری روضه بخوان
نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم

***
بر مشامم می‎‌‌رسد هر لحظه بوی کربلا، کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات