ای تجلیِ صفات همهی برترها چقدر سخت بُوَد رفتنِ پیغمبرها قدّ من خم شده تا خوش قد وبالا شدهای چون که عشقِ پدران نیست کم از مادرها پسرم میروی اما پدری هم داری نظری گاه بیانداز به پشت سرها سر راهت پسرم تا درِ آن خیمه برو شاید آرام بگیرد کمی خواهرها بهتر این است که بالای سر اسماعیل همه باشند و نباشند فقط هاجرها
مثل همیشه بسیار عالی