ای تجلی صفات همه‌ی برترها

ای تجلی صفات همه‌ی برترها

[ حسین سیب سرخی ]
ای تجلی صفات همه‌‌ی برترها
چقدر سخت بود رفتنن پیغمبرها

قد من خم شده تا خوش قد وبالا شده‌ای 
چون که عشق پدران نیست کم از مادرها

پسرم می‌روی اما پدری هم داری
نظری کن بی‌انداز به پشت سرها

(واویلا آه و واویلا زمین کرببلا)۳

سر راهت پسرم تا در آن خیمه برو
شاید آرام بگیرد کمی خواهر

بهتر این سات که بالای سر اسماعیل
همه باشند و نباشند و فقط هاجرها

مادرت نیست اگر مادر سقا هم نیست
عمه‌ات هست به جای همه‌ی مادرها

(واویلا آه و واویلا زمین کرببلا)۳

آن که آب ندارد برای لب تو
بهتر این است که غارت شود انگشترها

آن چنان کهنه نگشته است سم مرکب‌ها
آن چنان گود نگشته است لب خنجرها

چه کنم با تو و این ریخت و پاشی ‌که شده 
چه کنم با تو و بردن این پیکرها

آیه‌ات پخش شده آینه‌ات پخش شده 
علی اکبر من شد علی اکبرها 

گیرم از یک طرفی نیز بلندت کردم
بر زمین مانده بماند طرف دیگرها

با عبای نبوی کار کمی راحت شد 
ورنه سخت است تکان دادن پیغمبرها

خاک بر معجر بانوی حرم می‌ریزی
بر دلم بر جگرم آتش غم می‌ریزی 

خانه ویران شده‌ام خانه‌ات آباد ببین
بر سر اهل زمین خاک عدم می‌ریزی 

بال و پرهای تو را جمع نمودم اما
حتم دارم که به یک آه بهم می‌ریزی 

می‌کشم در بغل خود بدنت را پدرم
صبر کن تا در خیمه پسرم می‌ریزی

هر کجا می‌نگرم رد تو باقی است هنوز
بس که از نیزه و شمشیر سنان می‌ریزی

عمه‌ات آمده و گریه کنان می‌گوید
چه سرت آمده اینقدر بهم می‌ریزی

(حسین وای )

نظرات