نفس نفس نزن رو خاک کربلا
8182
157
- ذاکر: وحید شکری
- سبک: شور
- موضوع: عصر عاشورا - قتلگاه
- مناسبت: شب هشتم محرم
- سال: 1400
نفس نفس نزن رو خاک صحرا ، حسین ...
تو رو به جون من بلند شو از جا ، حسین ...
داره می بینه مادرم ، چه حالی داری ...
دیگه آتیش نزن به قلب زهرا ، حسین ...
توی گودال ، رفتی از حال ...
زیر پای اسباشون شدی لگدمال ...
میده آزار شمر خون خوار ...
آسمون رو سر زینب شده آوار ...
بردن ، بردن ، پیروهنی که فاطمه دوخته بود ...
دیدم ، دیدم ، دختری که موی سرش سوخته بود ...
*****
وقتی به نیزه تکیه زدی ...
حرفای آخرو میون گریه زدی ...
دوباره روی خاک با صورت افتادی ...
آتیش به قلب دخترت رقیه زدی ...
دل ما سوخت ، خیمه ها سوخت ...
رفتی از داغ تو کل کربلا سوخت ...
تا حرم سوخت ، جگرم سوخت ...
بین سوز شعله ها معجرم سوخت ...
بردن ، بردن ، کوفیا گهواره ی شیرخواره رو ...
دیدم ، دیدم ، دعوا سر غارت گوشواره رو ...
اربا اربا ، علی اکبر ...
پسر شاه ، علی اکبر ...
تو رو به جون من بلند شو از جا ، حسین ...
داره می بینه مادرم ، چه حالی داری ...
دیگه آتیش نزن به قلب زهرا ، حسین ...
توی گودال ، رفتی از حال ...
زیر پای اسباشون شدی لگدمال ...
میده آزار شمر خون خوار ...
آسمون رو سر زینب شده آوار ...
بردن ، بردن ، پیروهنی که فاطمه دوخته بود ...
دیدم ، دیدم ، دختری که موی سرش سوخته بود ...
*****
وقتی به نیزه تکیه زدی ...
حرفای آخرو میون گریه زدی ...
دوباره روی خاک با صورت افتادی ...
آتیش به قلب دخترت رقیه زدی ...
دل ما سوخت ، خیمه ها سوخت ...
رفتی از داغ تو کل کربلا سوخت ...
تا حرم سوخت ، جگرم سوخت ...
بین سوز شعله ها معجرم سوخت ...
بردن ، بردن ، کوفیا گهواره ی شیرخواره رو ...
دیدم ، دیدم ، دعوا سر غارت گوشواره رو ...
اربا اربا ، علی اکبر ...
پسر شاه ، علی اکبر ...
نظرات
نظری وجود ندارد !