نفس نفس نزن رو خاک صحرا ، حسین ... تو رو به جون من بلند شو از جا ، حسین ... داره می بینه مادرم ، چه حالی داری ... دیگه آتیش نزن به قلب زهرا ، حسین ... توی گودال ، رفتی از حال ... زیر پای اسباشون شدی لگدمال ... میده آزار شمر خون خوار ... آسمون رو سر زینب شده آوار ... بردن ، بردن ، پیروهنی که فاطمه دوخته بود ... دیدم ، دیدم ، دختری که موی سرش سوخته بود ... ***** وقتی به نیزه تکیه زدی ... حرفای آخرو میون گریه زدی ... دوباره روی خاک با صورت افتادی ... آتیش به قلب دخترت رقیه زدی ... دل ما سوخت ، خیمه ها سوخت ... رفتی از داغ تو کل کربلا سوخت ... تا حرم سوخت ، جگرم سوخت ... بین سوز شعله ها معجرم سوخت ... بردن ، بردن ، کوفیا گهواره ی شیرخواره رو ... دیدم ، دیدم ، دعوا سر غارت گوشواره رو ... اربا اربا ، علی اکبر ... پسر شاه ، علی اکبر ...
عالی