قلب ما از غم تو عشق تقاضا دارد چشم ما نیز فقط گریه تقاضا دارد قدر بال مگسی گوهر اشک غم تو قیمتی بیشتر از گوهر دریا دارد هر که در بزم عزای تو قدم بگذارد زیر پایش پر جبرئیل ملک را دارد غیر آغوش تو هر جا بروم ناامن است روضهات امنترین جاست که دنیا دارد آی مردم به خدا تربت قدسی حسین اثر بیشتری از دم عیسی دارد نیستم در پی درمان مگر از دست حسین عبد هنگام بلا چشم به مولا دارد مرگ از زندگی بی تو سزاوارتر است گذر عمر به همراه تو معنا دارد پدرم نوکری آموخت به من روحش شاد بهترین ارثیه را طایفهی ما دارد ظاهرش سرخ و کبود است اگر سینهی ما سندِ نوکری ماست که امضا دارد سر شکستن وسط روضهی تو چیز کمی است عاشق از داغ تو گر جان بدهد جا دارد آن که جان میدهد از عشق، رقیهاس فقط ترسی از مرگ ندارد که خدا را دارد غیر او در دل تاریخ کدامین طفلی است انقدر آبله و زخم کف پا دارد صورتش در اثر دست کسی نیلی بود اینهم ارثیست که از حضرت زهرا دارد