روح الله بهمنی

خورشید دستی که تر چشم تو را مسح می‌کشید

477
1
خورشید دستی که، تر چشم تو را مسح می‌کشید
صد آسمان ستاره از این دست می‌کشید

عاشق‌تربن قشنگترین باوفا ترین
انگار هر چه در خور عشق است می‌کشید

وا شد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هر بار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به ماهی به اباالفضل

آقای همه ارمنیان، جان سنه قربان
ای مقصد حاجات گران، جان سنه قربان

ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این

می‌گفت فقط مادر من جان دی اباالفضل
می‌گفت به من آذری ایمان دی اباالفضل

این کیست، علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خوانند همه، ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش

ای جان همه خوش قد و بالایی‌ات آقا
بر روی سرم سایه‌ی آقایی‌ات آقا

خورشیدترین ماه شب کامل زینب
ای سایه‌ی تو روی سر محمل زینب

بازی مکن امید همه با دل زینب
امید همه کودک تبدار نیامد

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد

پیش تو کشیدم بدن محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سر خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش

شرمنده شدی، آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نام تو کافیست نباشد

برخیز که سوز عطش و ضجه‌ی آب است
برخیز که بی تو حرمم، خانه خراب است
برخیز که بدتر ز همه حال رباب است

دیدم سر این راه، بهم ریختنت را
با ضربه‌ی سنگین، علم ریختنت را

آنقدر زمین ریخته‌اند، کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی، غم شدی عباس
ای دوخته بر خاک، چه محکم شدی عباس

ای وای به تیری، خم ابروی تو پیچید
از هر دو طرف نیزه به پلوی تو پیچید

ای تیر چه بد خورد که مژگان تو را برد
آن تیغ چه‌ها کرد که دستان تو را برد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را برد

بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هی داد کشم دست خودم نیست عزیزم

حرم اباالفضل، سقا می‌خواد
تو کویر خشک، دریا می‌خواد

کی از تو بهتر، کی از تو بهتر
شیش ماهه‌ی تشنه لب من
یه عموی باوفا می‌خواد
کی از تو بهتر کی از تو بهتر

داری میری به علقمه آب بیاری داداشم
داری میری نمی‌تونم چجوری ازت جدا شم

چند قطره هم نمونده آب
پشت سرت بپاشم بپاشم

در میان گیر و دار عاشقی
دختری از غم نجاتم می‌دهد

من که خود سقای طفلانم ولی
مشک او آب حیاتم می‌دهد

خبر در علقمه در بین لشکر توأمان پیچید
خبر هولی به راه انداخت، بین این و آن پیچید

خبر آمد دوباره علقمه رفت، آرزوی آب
همین که آب دور دستهای پهلوان پیچید

شهریارا سر عباس کجا دامن تو
پیش شه بردن نوکر، چقدر شیرین است

سرم از کاسه شکست و به زمین افتادم
سر زینب به سلامت که غمش دیرین است

الهی هیچکسی بلا نبینه، پاشو اباالفضل
کنار نعش داداشش نشینه، پاشو اباالفضل

زدید ای قوم بر قلبم شراره، پاشو اباالفضل
مگه مرگ برادر خنده داره، پاشو اباالفضل

پاشو که دشمنا دارن می‌خندن
می‌خوان که دست زینب و ببندند
پاشو اباالفضل پاشو اباالفضل

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش