دارن از تو آسمون میان

دارن از تو آسمون میان

[ روح الله بهمنی ]
دارن از تو آسمون میان رو زمین بازم ملائکه
رو لبِ تمومِ شیعه‌ها دمِ حلت بِفِنائکه

رسیدی غصه از دلها به در شد
امیرالمومنین بازم پدر شد
دوباره زهرا صاحبِ پسر شد

حسین‌جانم حسین‌جانم(۲)

امیری، رسیدی تا دستِ ما رو بگیره
امیری، تو هفت آسمون آقا بی‌نظیری
امیری، تو شورِ دلها و خیرِ کثیری

کشتی نجاتِ ما رسید دیگه غصه رو رها کنید
غم اگه اومد سراغتون رو به شهرِ کربلا کنید

همونکه حالم بی‌عشقش وخیمه
حسینِ اونکه تو قلبم مقیمه
قدیم الاحسانه از بس کریمه

گداتم، آقا عمری محتاجِ نیم‌نگاتم
گداتم، میدونی دلتنگِ کرب‌وبلاتم
گداتم، من از کوچیکی آقا مبتلاتم

***

به‌کسی که رو نمی‌زنم گره وقتی‌که تو کارمه
به ابالفضل می‌برم پناه چون ابالفضله که یارمه

ابالفضلِ آقای مَه‌جبینه
ابالفضلِ اونکه شور آفرینه
ابالفضلِ شیرِ ام‌البنینه

ابوفاضل(۲)

خدایی، وزیرِ شاهنشاهِ کربلایی
خدایی، حرم این‌روزا داره چه هوایی
خدایی، چقدر داری آقا دورت فدایی

***

اونکه خونه‌ی محبتش تو مدینه این حوالیه
اون همونکه پا منبرش ابوحمزه‌ی ثمالیه

همونکه به پاش می‌افته عبادت
همونکه خطبه‌هاش کرده قیامت
یه‌گوشه نگاش می‌کنه شفاعت
علی‌جانم علی‌جانم

صحیفه‌ش، تداعی می‌کنه یادِ خدارو
نگاهش، میشه تسکین قلبِ بی‌قرارو
یه‌عمره که سوزِ دعاش میبره دلارو

نظرات