تو چنان جانی که از تن میروی
1320
8
- ذاکر: سید محمد جوادی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام حسین (ع) , حضرت زینب (س)
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1403
تو چنان جانی که از تن میروی
اولین بار است بی من میروی
کرده گُل در سینهی من غم، حسین
یک زن و یک دشت نامحرم، حسین
ای عرش پیما مرکبم
میروم اما به فکر زینبم
رسیده وقت سفر، سر به زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن، اسیر شد زینب
سه چهار مرتبه با شمر، هم کلام شده
نبود چاره ولی ناگزیر شد زینب
همین که با سر سرنیزهها، هولش دادند
نشست و حرف نزد، گوشهگیر شد زینب
گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد
غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب
نبودن تو و عباس، کار خود را کرد
که با سنان و شبث، هم مسیر شد زینب
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلتان در برابر زینب
ز زخم تنت، روی ریگ بیابان
ز سوز دل و اشک و آه یتیمان
خدا را از این غم چه چاره کنم
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقهی خاتم
خداحافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلتان در برابر زینب
اولین بار است بی من میروی
کرده گُل در سینهی من غم، حسین
یک زن و یک دشت نامحرم، حسین
ای عرش پیما مرکبم
میروم اما به فکر زینبم
رسیده وقت سفر، سر به زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن، اسیر شد زینب
سه چهار مرتبه با شمر، هم کلام شده
نبود چاره ولی ناگزیر شد زینب
همین که با سر سرنیزهها، هولش دادند
نشست و حرف نزد، گوشهگیر شد زینب
گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد
غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب
نبودن تو و عباس، کار خود را کرد
که با سنان و شبث، هم مسیر شد زینب
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلتان در برابر زینب
ز زخم تنت، روی ریگ بیابان
ز سوز دل و اشک و آه یتیمان
خدا را از این غم چه چاره کنم
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقهی خاتم
خداحافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلتان در برابر زینب
نظرات
نظری وجود ندارد !