شب رفت و قصه های دلم ناشنیده ماند

شب رفت و قصه های دلم ناشنیده ماند

[ سید محمد جوادی ]
شب رفت و قصه‌های دلم ناشنیده ماند
این گفتگو، به وعده‌ی فردا گذاشتم

به جز حسین، مرا ملجأ و پناهی نیست
در این عقیده یقین دارم، اشتباهی نیست

ره نجات حسین است و دوستی حسین
به سوی حق به جز از این طریق، راهی نیست

شهان به جاه و جلال غلام تو نرسند
که فوق آن به دو عالم، جلال و جاهی نیست

نظرات