پیراهنی در عرش آویزان شد امشب چشم تمام قدسیان گریان شد امشب با نالههای مادرم عالم بهم ریخت یکباره دنیا کلبهی احزان شد امشب هی بغض کردم تا محرم زنده باشم دلتنگیِ یک سالهام باران شد امشب من آرزو دارم عزاداران بگویند در راه عشقش عاقبت قربان شد امشب در قبر امواتش سر و سامان گرفتند آنکه برایش بی سر و سامان شد امشب **** ای خدا شب شده و من چه کنم یک تن و اینهمه دشمن چه کنم اهل کوفه همه پیمان شکنند **** میا کوفه که زینب خار گردد اسیر کوچه و بازار گردد **** خاک فلک به معجر زینب که در سپاه پیراهن تو را به تماشا گذاشتند فطرس کجاست حق پرت را ادا کند اینان تو را به معرض گرما گذاشتند پایی که بر دهان شریفت نهادهاند اول به روی چادر زهرا گذاشتند