تا شنیدیم اشک ما بر زخمهایت مرهم است
220
5
- ذاکر: شیخ محسن حنیفی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب دوم محرم
- سال: 1402
تا شنیدیم اَشکِ ما بَر زخمهایت مَرهَم است
چشمِ ما از گریه مثلِ چشمههای زمزم است
ما نَمَکگیرِ توییم اِیساکنِ کربوبلا
رِزقمان یک وَعده اَشک و وَعدهی دیگر غم است
روضه رفتم فکرِ دنیا را بگیری از سَرَم
اِی که گریه بَر سَرت سِرِّ نجاتِ عالَم است
از حَبیبابنِمَظاهر میشود آموخت که
در مسیرِ عاشقی، یکبار جاندادن کم است
قِدمَتِ این روضهها با خِلقتِ آدم یکیست
اَوّلین نوکر که بُرده فِیضِ روضه آدم است
طورِ سینا بوده گویا سینهی این سرزمین
ساکنِ این خاک بوده مدّتی عَرشِ بَرین
هفت پَرده خَرج شد از سجده بر این آستان
بارگاهِ قُدس، بَر این خاک میساید جَبین
کعبه مشغولِ طوافِ خیمهگاهِ اَقدَسش
با نوای اُدخلوها بِسَّلامٍ آمِنین
فَخر بفروشد زمینِ کربلا در آسمان
چون که با خونِ حسینِبنِعلی گشته عَجین
نامهایش غاضریه، عقر یا کربوبلا
هرکدام از نامها با مَقتلی گشته قَرین
آیههای قَدر میآیند باهم کربلا
کاروانِ آیههای نورِ قرآنِ مُبین
یک به یک حوریهها مَستوره و بِینِ حجاب
پَردهدارِ مَحمِلِ آنها یَلِ اُمُّالبنین
شد مَطافِ نُه فَلَک قُنداقهی ششماههاش
حاجیِ گهوارهی او آسمانِ هفتمین
آمده زهرای مرضیه به اِستقبالشان
پیشوازِ کاروان آمد اَمیرالمؤمنین
پای بگذارد به روی خاک چون ناموسِ دَهر
بال بگشاید به زیرِ پای او روحُالاَمین
****
اِیشاهِ بیسَر اَلسَّلام
عُریان پِیکر، اَلسَّلام
خونین حَنجر، اَلسَّلام
چشمِ ما از گریه مثلِ چشمههای زمزم است
ما نَمَکگیرِ توییم اِیساکنِ کربوبلا
رِزقمان یک وَعده اَشک و وَعدهی دیگر غم است
روضه رفتم فکرِ دنیا را بگیری از سَرَم
اِی که گریه بَر سَرت سِرِّ نجاتِ عالَم است
از حَبیبابنِمَظاهر میشود آموخت که
در مسیرِ عاشقی، یکبار جاندادن کم است
قِدمَتِ این روضهها با خِلقتِ آدم یکیست
اَوّلین نوکر که بُرده فِیضِ روضه آدم است
طورِ سینا بوده گویا سینهی این سرزمین
ساکنِ این خاک بوده مدّتی عَرشِ بَرین
هفت پَرده خَرج شد از سجده بر این آستان
بارگاهِ قُدس، بَر این خاک میساید جَبین
کعبه مشغولِ طوافِ خیمهگاهِ اَقدَسش
با نوای اُدخلوها بِسَّلامٍ آمِنین
فَخر بفروشد زمینِ کربلا در آسمان
چون که با خونِ حسینِبنِعلی گشته عَجین
نامهایش غاضریه، عقر یا کربوبلا
هرکدام از نامها با مَقتلی گشته قَرین
آیههای قَدر میآیند باهم کربلا
کاروانِ آیههای نورِ قرآنِ مُبین
یک به یک حوریهها مَستوره و بِینِ حجاب
پَردهدارِ مَحمِلِ آنها یَلِ اُمُّالبنین
شد مَطافِ نُه فَلَک قُنداقهی ششماههاش
حاجیِ گهوارهی او آسمانِ هفتمین
آمده زهرای مرضیه به اِستقبالشان
پیشوازِ کاروان آمد اَمیرالمؤمنین
پای بگذارد به روی خاک چون ناموسِ دَهر
بال بگشاید به زیرِ پای او روحُالاَمین
****
اِیشاهِ بیسَر اَلسَّلام
عُریان پِیکر، اَلسَّلام
خونین حَنجر، اَلسَّلام
نظرات
نظری وجود ندارد !