با صد حضور باز طلبکارت آمدم
898
4
- ذاکر: حاج علی انسانی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: مراسم استقبال از ماه محرم
- سال: 1390
با صد حضور باز طلبکارت آمدم
دستِ چمن گرفته به گلزارت آمدم
احسان به هرچه میخَرَدم سود با من است
از قیمتم مپرس به بازارت آمدم
وَصلِ مُحیط میبَرَد از قطره نَنگِ عَجز
کم نیستم، به عالَمِ بسیارت آمدم
بیع و شَرای چارسوی عشق دیگر است
خود را فروختم که خریدارت آمدم
بر آبِ چشم و جاروی مژگانِ من ببین
من خاکروبِ مَقدَمِ زوّارت آمدم
****
اِی دُردکش تا شنیدی
فتوای رندانهی دل
خَم خَم شدی و سر کشیدی
خُم خُم ز خُمخانهی دل
فریادِ یک ملّتی تو
معلول نه علّتی تو
دریادل و کوه و نَستوه
جان وقفِ جانانهی دل
اِیعقل و اِیعشق و اِعجاز
اِیعافیتسوز! جانباز!
اِی عُضو عُضوِ تو در ذکر
تسبیحِ خوندانهی دل
****
آن نعمتِ ناچیده در این سفره کدام است؟
عباس، ترازوی تو را سنگِ تمام است
من دَربهدرِ عشقِ اَبَالفضل و حسینم
من دَربهدرِ وادیِ بِینُالحرمینم
ارباب حسین است، ارباب حسین است
عُمریست تویی خواجه و من حلقهبهگوشم
یک تار ز مویت به دوعالَم نفروشم
ارباب حسین است، ارباب حسین است
****
گمان مکن پسرت ناتَنیبرادر بود
قَسَم به عشق، کنارم حسینِ دیگر بود
مَنال اُمِّبنین و بِبال از عباس
تو شیرمادر و شیرِ تو شیرپَروَر بود
سقوطِ قلعهی خِیبر اگر به نامِ علیست
فُرات خِیبرِ دیگر، یلِ تو حیدر بود
ز شام تا به سحر دورِ خیمهها میگشت
که ماهِ هاشمیان بود و مِهرپَروَر بود
به لَرزه بود از او پُشتِ هفتپُشتِ سِتَم
یَلِ تو یکتَنه یک تَن نبود لشکر بود
به جای دست، روی چشمِ خویش تیر گذاشت
ببین که تا به چه حدّی مُطیعِ رهبر بود
اگر فتاد روی خاک میشود پَرپَر
ولی گلِ تو روی شاخه بود و پَرپَر بود
****
جدا دست و دو تا فَرق و
به چشمم تیر و مَشکم خشک
****
سقّای دشتِ کربلا
اَبَالفضل، اَبَالفضل، اَبَالفضل
دستش شده از تن جدا
اَبَالفضل، اَبَالفضل، اَبَالفضل
صد تِشنه در حَرَم ز پا نِشَسته، برادر برادر
من ساقیام جامَم ولی شکسته، برادر برادر
وَللّٰهِ إن قَطَعتُموا یَمینی، برادر برادر
إنّی أُحامی اَبَداً عَن دینی، برادر برادر
در قحطیِ مُروَّت و فتوَّت، برادر برادر
من عاشقم به صورت و به سیرت، برادر برادر
دارم به جان بر رهبرم بصیرت، برادر برادر
اَطوَع زِ من در لشکرت نبینی، برادر برادر
****
وعدهای دادهای و راهیِ دریا شدهای
خوشبهحالِ لبِ اصغر که تو سقّا شدهای
آب از هِیبَتِ عباسیِ تو میلرزد
بیعصا آمدهای حضرتِ موسیٰ شدهای
یااَبَالفضل، یااَبَالفضل...
به سجود آمدهای یا که عمودت زدهاند؟
یا خجالتزدهای؟ وَه که چه زیبا شدهای؟
یا اَخا گفتی و ناگَه کمرم درد گرفت
کمرِ خَمشده را غرقِ تماشا شدهای
مادرت آمده یا مادرِ من آمده است؟
با چنین حال به پای چه کسی پا شدهای؟
تو و آن قد رشیدی که پُر از طوبیٰ بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شدهای؟
****
بگو یاحسین، بگو یاحسین...
حرمِ حسین، حرمِ خدا
دلو میبره، عشقِ کربلا
یااَبَالفضل، یااَبَالفضل...
عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاست واویلا...
وای حسین، وای حسین...
****
مَشکی به دوش و رِشتهی آن مَشک، تارِ عُمر
جامی به دست و جِلوهی آن جام، عکسِ یار
امّا چه مشک؟ چون تنِ مجنون، فِسردهپوست
چشمِ هزار لیلیاش از پِی در انتظار
****
حسین آرامِ جانم، حسین روح و روانم
حسین درمانِ دردم، حسین دورت بگردم
دستِ چمن گرفته به گلزارت آمدم
احسان به هرچه میخَرَدم سود با من است
از قیمتم مپرس به بازارت آمدم
وَصلِ مُحیط میبَرَد از قطره نَنگِ عَجز
کم نیستم، به عالَمِ بسیارت آمدم
بیع و شَرای چارسوی عشق دیگر است
خود را فروختم که خریدارت آمدم
بر آبِ چشم و جاروی مژگانِ من ببین
من خاکروبِ مَقدَمِ زوّارت آمدم
****
اِی دُردکش تا شنیدی
فتوای رندانهی دل
خَم خَم شدی و سر کشیدی
خُم خُم ز خُمخانهی دل
فریادِ یک ملّتی تو
معلول نه علّتی تو
دریادل و کوه و نَستوه
جان وقفِ جانانهی دل
اِیعقل و اِیعشق و اِعجاز
اِیعافیتسوز! جانباز!
اِی عُضو عُضوِ تو در ذکر
تسبیحِ خوندانهی دل
****
آن نعمتِ ناچیده در این سفره کدام است؟
عباس، ترازوی تو را سنگِ تمام است
من دَربهدرِ عشقِ اَبَالفضل و حسینم
من دَربهدرِ وادیِ بِینُالحرمینم
ارباب حسین است، ارباب حسین است
عُمریست تویی خواجه و من حلقهبهگوشم
یک تار ز مویت به دوعالَم نفروشم
ارباب حسین است، ارباب حسین است
****
گمان مکن پسرت ناتَنیبرادر بود
قَسَم به عشق، کنارم حسینِ دیگر بود
مَنال اُمِّبنین و بِبال از عباس
تو شیرمادر و شیرِ تو شیرپَروَر بود
سقوطِ قلعهی خِیبر اگر به نامِ علیست
فُرات خِیبرِ دیگر، یلِ تو حیدر بود
ز شام تا به سحر دورِ خیمهها میگشت
که ماهِ هاشمیان بود و مِهرپَروَر بود
به لَرزه بود از او پُشتِ هفتپُشتِ سِتَم
یَلِ تو یکتَنه یک تَن نبود لشکر بود
به جای دست، روی چشمِ خویش تیر گذاشت
ببین که تا به چه حدّی مُطیعِ رهبر بود
اگر فتاد روی خاک میشود پَرپَر
ولی گلِ تو روی شاخه بود و پَرپَر بود
****
جدا دست و دو تا فَرق و
به چشمم تیر و مَشکم خشک
****
سقّای دشتِ کربلا
اَبَالفضل، اَبَالفضل، اَبَالفضل
دستش شده از تن جدا
اَبَالفضل، اَبَالفضل، اَبَالفضل
صد تِشنه در حَرَم ز پا نِشَسته، برادر برادر
من ساقیام جامَم ولی شکسته، برادر برادر
وَللّٰهِ إن قَطَعتُموا یَمینی، برادر برادر
إنّی أُحامی اَبَداً عَن دینی، برادر برادر
در قحطیِ مُروَّت و فتوَّت، برادر برادر
من عاشقم به صورت و به سیرت، برادر برادر
دارم به جان بر رهبرم بصیرت، برادر برادر
اَطوَع زِ من در لشکرت نبینی، برادر برادر
****
وعدهای دادهای و راهیِ دریا شدهای
خوشبهحالِ لبِ اصغر که تو سقّا شدهای
آب از هِیبَتِ عباسیِ تو میلرزد
بیعصا آمدهای حضرتِ موسیٰ شدهای
یااَبَالفضل، یااَبَالفضل...
به سجود آمدهای یا که عمودت زدهاند؟
یا خجالتزدهای؟ وَه که چه زیبا شدهای؟
یا اَخا گفتی و ناگَه کمرم درد گرفت
کمرِ خَمشده را غرقِ تماشا شدهای
مادرت آمده یا مادرِ من آمده است؟
با چنین حال به پای چه کسی پا شدهای؟
تو و آن قد رشیدی که پُر از طوبیٰ بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شدهای؟
****
بگو یاحسین، بگو یاحسین...
حرمِ حسین، حرمِ خدا
دلو میبره، عشقِ کربلا
یااَبَالفضل، یااَبَالفضل...
عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاست واویلا...
وای حسین، وای حسین...
****
مَشکی به دوش و رِشتهی آن مَشک، تارِ عُمر
جامی به دست و جِلوهی آن جام، عکسِ یار
امّا چه مشک؟ چون تنِ مجنون، فِسردهپوست
چشمِ هزار لیلیاش از پِی در انتظار
****
حسین آرامِ جانم، حسین روح و روانم
حسین درمانِ دردم، حسین دورت بگردم
نظرات
نظری وجود ندارد !