توکه یه گوشه‌ی چشمت غم عالم ببرد

توکه یه گوشه‌ی چشمت غم عالم ببرد

[ حاج علی انسانی ]
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببَرد 
مپسند این که تو باشی و مرا غم ببَرد 

در خرابات چو من خانه خرابی نبوَد
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببَرد 

آن‌که بر دامن احسان تواش دسترس است 
...

اشکی که از غم تو بریزد به روی من
دارم یقین به حشر دهد آبروی من

چرا رأست نیامد دیدن من گوشۀ زندان
...
****
از نوک نِی با خواهر خود گفتگو کن
زخم دلم را با نگاه خود رفو کن

ما را ز تهمت وارهان
قرآن بخوان قرآن بخوان
(مظلوم حسین جان) ۲

دیدی عدو در این سفر با من چه‌ها کرد
دیدی تو را آخر فلک از من جدا کرد

دیشب کجا بودی حسین
کز ما جدا بودی حسین
(مظلوم حسین جان) ۲

از من پذیرایی شده
زینب تماشایی شده

نظرات