ای تجلّیِ صفات همهی برترها چقدَر سخت بُود رفتنِ پیغمبرها واویلا آه و واویلا زمینِ کربلا... قدّ من خم شده تا خوش قد و بالا شدهای چون که عشقِ پدران نیست کم از مادرها پسرم میروی اما پدری هم داری نظری گاه بیانداز به پشت سرها واویلا آه و واویلا زمینِ کربلا... سر راهت پسرم تا درِ آن خیمه برو شاید آرام بگیرند کمی خواهرها مادرت نیست اگر مادرِ سقّا هم نیست عمّهات هست به جای همهی مادرها حال که آب ندارند برای لب تو بهتر است که غارت شود انگشترها زودتر از همه آماده شدی یعنی که آنچنان خسته نگشته است تن لشکرها واویلا آه و واویلا زمین کربلا... چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده چه کنم با تو و با بردن این پیکرها آیهات پخش شده، آینهات پخش شده علیاکبرِ من شد علیِاکبرها گیرم از یک طرفی نیزه بلندت کرده بر زمین باز بماند طرف دیگرها واویلا آه و واویلا زمینِ کربلا...