ای اذان‌گوی حرم

ای اذان‌گوی حرم

[ حسین سیب سرخی ]
ای اذان گوی حرم شبه پیمبر چه کنم 
تو بگو باغمت ای لاله ی پر پر چه کنم 

قدرتی نیست به زانو که قدم بردارم 
شد زمین خوردنم چوحیدر چه کنم 

زنده شد در نظرم یاد مدینه اکبر 
شده پهلوی تو چون پهلوی مادر چه کنم 

کربلا یا کربلا ،کربلا یا کربلا 

غیر ممکن شده تا بوسه بگیرم از تو 
بس که پاشیده شده جسم تو اکبر چه کنم 

لحظه ی جمع تو یک جمع به من خندیدن 
باتن ریخته ات در بر لشگر چه کنم 

زنده زنده بدنت را همه کندند علی 
بیم دارم که بریده بشود سر چه کنم 

نیمی از جسم تورا روی عبا چیدم من 
سرمعراز کمی مانده زپیکرچه کنم 

کربلا دشت بلا خوانده ونامیده شده 
دلم از داغ علی خون شده رنجیده شده
 
قامت تازه جوانم شده با خواک یکی 
جای جای بدنش رفته وساییده شده 

نیزه ها آب نداده پسرم را کشتند 
با لب تشنه به خون  خفته و غلتیده شده 
*****

نظرات