(آسمان را به روی تختهی در میبُردند)۲ تاجِ سَر بود که باید روی سر میبُردند سر و سامانِ همه، بیسر و بیسامان بود پا ز یک سوی سر ز یک طرف آویزان بود او درست است که یک هَمدم و غَمخوار نداشت بدنش روی دری بود که مِسمار نداشت بود زندانی و در مجلسِ اَغیار نرفت همرَهِ اَهل و عَیالش سَرِ بازار نرفت کُنجِ زندان خبر از بَزمِ مِی و جام نبود دخترش ثانیهای در مَلَإ عام نبود **** رفتی و اِزدحام شد، زینب بیاحترام شد قافلهی اسیری، واردِ شهرِ شام شد **** دروازه که واشد، پُر شدیم از کبودیها پُشتِ هم از یهودیها، کتک میخوردیم دروازه که واشد، چه بپاش و بریزی شد وقتی حرف از کنیزی شد، اِیکاش میمُردیم صبح تا غروب، با سنگ و چوب، افتادن به جونم مَردها زدن، زنها زدن، بُریده اَمونم **** اگه خیلی گرفتاری، گِرِه دیدی تو هرکاری یه روضه نَذر کن، یه سُفره پهن کن به قَدرِ وُسعی که داری (حل میکنه، بابَالحوائج مُشکلارو)۲ وا میکنه، بابَالحوائج عُقدههارو مُهر میکنه، بابَالحوائج کربلارو (از این آقا، شفا گرفتیم از این آقا، بَها گرفتیم از این آقا، امامرضا گرفتیم)۲ یابابَالحوائج یاموسَیبنِجعفر... خداروشکر، کَفَن داره سرِ سالم، به تن داره رو تختهی در، جلوی مردم خداروشکر پیرهن داره دِق دادنش، اَمّا کنارش سرصدا نیست زهر دادنش، اَمّا جنازش زیرِ پا نیست جون دادنش، مثلِ شهید کربلا نیست (توی گودال همه دَویدن)۲ توی گودال رو خاک کشیدن توی گودال با کُندی سربُریدن مظلوم حسینم، مظلوم حسینم... **** وای حسین، وای حسین... ذکرِ لبم عَلَیالدَّوام عشق است حسین وَالسَّلام هستی کریم اِبنِ کریم من هم غلام اِبنِ غلام منم گدا و تو هستی شاه حسین شَوَم فدای تو در این راه حسین تو آبروی تمامِ عالَمی یا سَیِّدی اَبیعَبدللّٰه حسین اَباعَبدللّٰه شور و سَرمستیِ من اَباعَبدللّٰه اِی همه هستیِ من توی سختیها امیدم به توئه اَباعَبدللّٰه یارِ بیدستیِ من اَباعَبدللّٰه، اَباعبدللّٰه، اَباعبدللّٰه... دنیای نوکرا حسین اِی معدنِ سَخا حسین قربانِ نام ِدلربات صَلّیٰ عَلَیکَ یاحسین به آسمانِ دو عالَم ماه حسین تو دلبری و تویی دلخواه حسین در آن نَفَس که بمیرم ذکرِ من یاسَیِّدی اَبیعَبدللّٰه حسین اَباعبدللّٰه تو تب و تابِ منی اَباعبدللّٰه مِهر و مهتابِ منی دلم قُرصه توی مَحشر به خدا اَباعبدللّٰه که تو ارباب منی اَباعبدللّٰه، اَباعبدللّٰه، اَباعبدللّٰه... *** روزها فکرِ من این است و همه شب سخنم که همیشه ز حسین اِبنِ علی دَم بزنم نَفَس بده، که برایت، نَفَس نَفَس بزنم آفریدند مرا سینه برایت بزنم هرکجا نام تو آمد به لبم، شد وطنم نَفَس بده، که برایت، نَفَس نَفَس بزنم جامهی مشکیِ ما جامهی معمولی نیست فاطمه دوخته با دستِ خودش پیرهنم نَفَس بده، که برایت، نَفَس نَفَس بزنم یااَبَالفضل، یااَبَالفضل...