گلویت را شبی ترسیم کردم

گلویت را شبی ترسیم کردم

[ سید مجید بنی فاطمه ]
گلویت را شبی ترسیم کردم
و جای تیر را ترمیم کردم

نشستم پای درسِ حنجرِ تو
سپس بر جاهلان تفهیم کردم 

گرفته جرعه‌ای از چشم مستت
میان تشنگان تقسیم کردم

همه دار و ندارم را در آن شب
به پای حضرتم تقدیم کردم

زمان خفتن و بیداری‌ام را
به وقت خواب تو تنظیم کردم

گلویت را زِ هم پاشیده بودند
بساط آب را برچیده بودند

تمام تارهای صوتیِ تو
زِ بی‌آبی به هم چسبیده بودند

تو را چندین مَلک تا پشت خیمه
میان بال خود پیچیده بودند

میان آسمان‌ها هر فرشته
زِ هم جُرم تو را پرسیده بودند

نظرات