پاییز بهار می‌خواد

پاییز بهار می‌خواد

[ ابوالفضل بختیاری ]
پاییز بهار می‌خواد
صید توام آقا صیاد شکار می‌خواد

تو مثل امام حسین من بی‌کسو
توی کشتی خودت سوار می‌کنی
من با این‌که از خودم فرار می‌کنم
تو منو برا خودت شکار می‌‌کنی

کویرم که تشنه‌ی باران رحمتم 
و باران فقط علی ابن موسی الرضاس
رعیت منم که شدم سائل کرم
و سلطان فقط علی ابن موسی الرضاس

ای دفعه بلایا، ای گنجه عطایا
حج فقرایا، علی ابن موسی الرضا
آقای دو عالم، دادی پرو بالم
ای عشق حلالم، علی ابن موسی الرضا

(مولانا علی ابن موسی الرضا)

بی تو اجل می‌خوام، با تو عسل می‌خوام
آغوشتو وا کن، آقا بغل می‌خوام

تو همیشه خودتو فدا می‌کنی
من اگه برات یه ذره تب می‌کنم

آره نون پدرم حلال بوده چون
اسمتو که می‌شنوم ادب می‌کنم

چه خوبه توی حرم تو رها بشم
بیام و ز بند تعلق جدا بشم
من اینجام که از تو بگیرم براتمو
ایشالا که زائر کرب‌وبلا بشم

از خوان کرامت می‌ریزه محبت
چون صاحب دعوت علی ابن موسی الرضاس
امشب دل مست من میشه خجسته 
چون کربلا دسته علی ابن موسی الرضاس

مولانا علی ابن موسی الرضا...

السطان ابا الحسن علی ابن موسی الرضا...

نظرات