پاشو بریم سمت حرم دیگه کسی به فکر آب نیست پاشو بریم به خیمهها که دل توی دل رباب نیست مَشک آبتو زدن، عیبی نداره عَلمت هست هنوز سکینه چشم به راهته، امیدشو نداده از دست هنوز چهجوری به خیمه این خبرو ببَرم؟ چهجوری این مَشک و این سپرو ببَرم؟ بذار که این جسم مختصرو ببَرم، به خیمه اباالفضل، خدانگهدار ای پناه حرم... **** گریه نکن غصّه نخور چشمات پُر از خونه اباالفضل بعد تو حالِ خیمه رو هیچکی نمیدونه اباالفضل خیر نبینه اونی که داغتو به دل رقیه گذاشت از همین زخمِ سرت، معلومه که چقدر ازت کینه داشت اباالفضل، هنوز یه ذرّه آب تو مَشکِ تو هست اباالفضل، ببین غمت پشت حسینو شکست اباالفضل، گَرد اسیری روی خیمه نشست، اباالفضل اباالفضل، خدانگهدار ای پناه حرم... **** خواستم تنت رو ببَرم سمت حرم نذاشتی آخر اما خداروشکر تنت تو علقمه موندش برادر شاید اینجا مونده که داغی به روی داغ زینب نشه این تنِ بیدست، غروب، دیگه پامالِ سُمِ مَرکب نشه اباالفضل، بالاسرِ تو مثل محتضرم اباالفضل، خدانگهدار ای پناه حرم اباالفضل، میبینمت رو نیزهها قمرم، اباالفضل اباالفضل، خدانگهدار ای پناه حرم...