هر جا عَلم میر و علمدار بلند است فریاد عطش از در و دیوار بلند است از سرو بپرسید چرا در نظر خاک قدی که برافراشته بسیار بلند است لب تشنه اگر دست و دل از آب بشوید بختش به خدا مثل سپیدار بلند است آب از عطش حضرت ساقیست پر از موج نخل از قِبَل میثم تمار بلند است سقای حرم آب شد و آب نیاورد این زمزمه در کوچه و بازار بلند است دشمن چه بلایی به سر پیکرش آورد؟ که قامتش انگار نه انگار بلند است عمریست که وابستۀ بینالحرمینم مدیون اباالفضلم و مجنون حسینم