من خطر کنم اما تو شفاعت بلدی پر قنداقهی اصغر سند مستند است عرشِ حق زیر مُتَکّای علی اصغر توست او که یک عمر از آن ناحیه داد امددم جان شش ماهه مرا ول نکنی میمیرم دست رد خوردهای اما نزنی دست ردم با گلویی که بههم ریخت، بههم ریخت حرم من گرفتار همین مرثیهی بیعددم حرمله تیر زد و مادر او جیغ زده پای این روضه خدا شاهده من جیغ زدم ***** دل آقا اسیر زلفت بود خندهات بادهی حیاتش بود نخ قنداقهی مطهرتان لنگرِ کشتیِ نجاتش بود یلِ شش ماههای عجیب که نیست نوهی حیدری جگر داری بیجهت حرمله سهشعبه نساخت با عمو میپری جگر داری گریههایت برای آب نبود پدرت را غریب میدیدی تا که پلکِ تو را عطش میبست خواب شَیبُ الخَضیب میدیدی حنجرت را بهانه میدیدند بغضشان جنگ با علی دارد کوفه با دیدنت هراسان گفت: چقدر کربلا علی دارد