
ماه تمامِ چهرهی خود را نشان بده جانی دوباره، بر علی ای نیمه جان بده درهای خود را، به رخم وا کن و مبند پلکی بزن، بهشت علی را نشان بده چندی است با نگاه، به من حرف میزنی کار نگاه پر سخنت، بر بیان بده طفلان بغض کرده، به هر گوشهای ببین لبخندهای، نشان من و کودکان بده دارم به یک نگاه، دو صد درد و خاموشم با یک نگاه خود به نگاهم، زبان بده بگذار تا ببینمش این یار رفتنی است ای اشک بی امان، به نگاهم امان بده برخیز و بی کمک، سر زانوی خود بایست بانوی من به زانوی حیدر، توان بده