ای شمع سینه سوخته‌ی محفل علی

ای شمع سینه سوخته‌ی محفل علی

[ سیدمهدی حسینی ]
ای شمع سینه سوخته‌ی محفلِ علی
شد آب از فراق تو شمعِ دلِ علی

دستی که زد به روی تو تنها تو را نکشت
هم قاتل تو بوده او هم قاتل علی 

بعد از هزار سال دل مهدی‌ات بسوخت
داغت چه کرده فاطمه‌ جان با دل علی

آن رو سیَه که بست به رویت راه را
روی تو را نه روز علی را سیاه کرد
****
وصیت مادرمون بود 
نیمه شبا یه ظرف آب برات بذارم

افتاده بودی تَه گودال اما نشد 
یه قطره آب برات بیارم

دیدم یکی یه کاسه آب 
برات آورده، ای مادر مُرده

به من بگو کی پیرهن کهنت رو برده‌ 
ای نیزه خورده

کوتاه نیومد گفتم باهات راه بیاد راه نیومد
قدّم خمیده، کی نامرتّب رگاتو بریده؟ 

من یک سوال از پسر سعد می‌کنم
جای حسینِ فاطمه در بین بوریاست

از آن حسین قدر کف دست مانده بود

از سرشون زیاد بودی کَمت کردن 
بعد سه روز دهاتی‌ها جمعت کردن

نظرات