لنگون لنگون

لنگون لنگون

[ حسین محمدی فام ]
لَنگون لنگون تا به اینجای کار خودمو کشوندم
گریون گریون به شبای احیا خودمو رسوندم

ای خدای خوبیا تو خودت گفتی بیا
روسیاهیمو به روم نیاریا

من فقط تو این شبا، تو رو می‌زنم صدا
امیدم رو ناامید نکن خدا

 اومدم دل نگرون، برای آشتی کنون
پشیمونی رو تو از چشام بخون 

اومدم به مهمونی تو با این مهربونی
منو دیدی روتو برنگردونی

ای خدا منو ببخش


*****

گفتی گفتی هرکی سمتت بیاد کنارش می‌شینی
جدی جدی دیگه کم آوردم حالمو می‌بینی

لطف تو زبون زده، ببین اون بنده بده
اونی که باز توبه شکسته اومده

گرچه پستم و حقیر به فقیر بن فقیر
یه نیگاهی کن و دستش و بگیر

آره من نامردم، خیلی بد تا کردم
مثل حر بزار منم برگردم

شنیدم امام رضا گفته که پرونده‌ها
 پاک میشن با روضه‌های کربلا

نیزه نیزه فاتحه خون شده روی تن ارباب 
دیگه دیگه جای سالم نداشت پیرهن ارباب 

ولی با این احوال باز میون گودال
سرکهنه پیرهنش شد جنجال

دستور حرمله بود همه جا هلهله بود
بین سر با بدنش فاصله بود

به روی خاک عریان، سپرش دست سَنان
عقیق خونیش دست ساربان

غروب محنت شد، قحطی غیرت شد
خیمه‌هاش بعد خودش غارت شد

حسین وای ، حسین وای

نظرات