سلام الله علی القاسم

سلام الله علی القاسم

[ محمد کمیل ]
(سلام الله علی القاسم
و احلی من عسل قاسم ۲
علی عینی علی راسی
علی یا ایها القاسم ۲) ۴

(شد برون از خیمه هم چون ماه
بوسه زد بر دست ثارالله
تا شود راهی قربانگاه) ۲

بسکه دارد روی زیبایش نمک ۲
بسته آقا بر رُخش تحت الحنک
می‌کند حتی به پای او قیام
ابرو باد و ماه و خورشید و فلک ۲

قاسم ابن المجتبی مولا مدد ۴

خلیل بت شکن اومد
به رزم تن به تن اومد
نگو قاسم نگو قاسم
حسن ابن الحسن اومد

آه
تازه داماد بنی هاشم
سمت میدان میشود عازم
قال انابن الحسن قاسم ۲

(بعد بسم الله الرحمن الرحیم
زد به لشگر مرحبا ابن الکریم)۲
کرببلا گشته تکرار جمل
مرحبا ای نور احلی من عسل۲

قاسم ابن المجتبی مولا مدد ۴

نه خود و نه سپر دارد ۲
حسن زاده‌س جگر دارد
عدو را زد به یک ضربه
که این ارث از پدر دارد

آه
آیه های حق شده نازل
بهر قوم و لشگر باطل
جان به شاگرد ابوفاضل ۲

رزم قاسم حاوی این مطلب است۲ 
گوییا جنگ علی با مرحب است ۲
ماه خیمه روبروی ازرق ۲ 
جلوه‌ای از یک قمر در عقرب است ۳

قاسم ابن المجتبی مولا مدد ۴

نظرات