تازه داماد کربلاء میرود میدان زینب آورده آینه و قرآن (شد حنابندان، در زیر باران)2 ویلی... زمین به فریاد اومد شاخۀ شمشاد اومد الله الله پیک شهادت به مبارک اومد (ویلی... ویلی...) (اِنْ تَنْکُرونی یا اِبْن الْحَسَن گویان میجنگد قاسم مثل حیدر جان)2 (با کام عطشان، در زیر باران)2 ویلی... (این نوۀ فاطمه، اِبْنُ الْحَسَنْ قاسمه)2 (خَلْقَنا خُلْقاً چه شبیه ماه بنی هاشمه)2 (ویلی... ویلی...) (اَهْلا مِنَ الْعَسَلْ شده، حال امروزش خیمه سوزان است آهِ جِگر سوزش)2 (شد به خون غلطان، در زیر باران)2 ویلی... (محشر کبریٰ شده، لالۀ صحرا شده سینه شکست و تازه داغ حضرت زهرا شده)2 (ویلی... ویلی...)