به نام خدای کریم، و با اجازه از حسن با چادر خاکی عروس، لباس دامادی کفن حسن... نه یه سفرهی عقدی، نه آیینه نه شمعدون وای جای سفر باید، ماه عسل بره میدون، وای نشسته گریه، به جای خنده باید که از خون، حنا ببنده آه واویلا... بخونید برا کافرون، آیهی فَاَمّا الیتیم که دیگه شده موقع، نزول بلای عظیم شاهد این روضهاند، پدر مادر و جدش، وای زیر سم مرکب، بلندتر شده قدش، وای ببین به این غم، نمیشه راضی نبود این رسمِ، یتیم نوازی آه واویلا...