
توی بیمهری مردم شهر زندگیمو باختم واسه این که بمونی و نری به تو رو انداختم حالا میری با تابوتی که من خودم برات ساختم خیری نیستی بیتو، تو این شهر کوچه کوچهاش واسهام عذابه داری تنها میری نمیگی بیتو حیدر خونه خرابه آروم جونم رفت یاسِ کمونم رفت همسایهها راحت بخوابید دیگه خانم خونهام رفت تو میری و چقد خاطرهی تلخه تو این خونه علی با این دَر سوخته و میخ زنده نمیمونه خدا صبرم بده خانم با این تابوتِ رو شونه نفرین به هر کی غم آورده نفرین به کوچه و این مِسمار فضه میخ درو بپوشون نفرین به هر چی در و دیوار آروم جونم رفت یاسِ کمونم رفت همسایهها راحت بخوابید دیگه خانم خونهام رفت وا اُمّا، وا اُمّا...