ای‌زن‌جوون‌من‌نرو

ای‌زن‌جوون‌من‌نرو

[ مهدی اکبری ]
(ای زن جوون من نرو 
ای همه توون من‌ نرو...) 

الان باید صدای محسنم تو خونه می‌پیچید 
توی گهواره بود و گریه می‌کرد  یا که می‌خندید 

تو آغوشت باید محسن رو می‌گرفتی نه بازوت
باید دست توی دست بچمون می‌ذاشتی نه پهلوت 

(به تو بیشتر رفته بود یا من آخرش نفهمیدیم زهرا
گهواره ساخته بودم واسش تو بگو چی کار کنم حالا؟) ۲

من که هستم‌چرا ترسیدی
بدنت کبوده یا که برا محسن مشکی پوشیدی 

آخ چقدر لاغر شدی زهرا 
خواب دیدم خوب شدی و دوباره مادر شدی زهرا

(ای زن جوون من نرو
 ای همه توون من نرو )۲

الان باید که محسن بازی می‌کرد توی این خونه 
باید که خاطرات خوبمون می‌شد همین‌خونه 

خیال کن که بزرگ می‌شد تو رو مادر صدا می‌کرد 
خیال کن توی خونه بازی با این بچه‌ها می‌کرد

به تو وابسته می‌شد یا من؟ آخرش نفهمیدیم زهرا
کلی آرزو براش داشتم تو بگو چی کار کنم حالا؟

خیلی زهرا صورتت زرده 
چی می‌گی حسن تو خواب می‌ترسه دوباره کی برگرده 

بری تو علی می‌میره‌ها 
نگی که نمی‌دونی بگی گریه‌م‌می‌گیره‌ها

(ای زن جوون من نرو
 ای همه توون من نرو )۲

نظرات