تو دستاش نامه است، ببین چه آماده است فکر کنم که قاسم ابن الحسنه، آره شهزاده است کل میدون و پر از غبار میبینم، ازرق و توو لحظهی فرار میبینم با تیر عشق ببین چه دلبری کرده، نکنه علی با ذولفقار میبینم شیر دلاور میزنه به میدون، عدو شد هراسون، قاسم قاسم ببین با صلابت زده کشتهها زود، بنازم که ای جون، قاسم قاسم (یا قاسم مدد، یا قاسم)۴ توو دستاش نامه است ببین چه آماده است فکر کنم که قاسم ابن الحسنه، آره شهزاده است کل میدون و پر از غبار میبینم، ازرق و توو لحظهی فرار میبینم با تیر عشق ببین چه دلبری کرده، نکنه علی با ذولفقار میبینم شیر دلاور میزنه به میدون، عدو شد هراسون، قاسم قاسم ببین با صلابت زده کشتهها زود، بنازم که ای جوون قاسم قاسم (یا قاسم مدد یا قاسم)۴ چقدر برازنده است، مطیع فرمانده است پسر حسن جناب قاسم، یه اصیل زاده است توی میدون داره با نقاب میجنگه, شیری که به سرعت عقاب میجنگه پسر دلیر و نوجوونِ حسن، کاملاً عین ابوتراب میجنگه چقدر با درایت یک تیغو برداشت، همه غیبن انگار قاسم قاسم یل با شجاعت، همه کرده ناکار شبیه علمدار قاسم قاسم