اِن لَم تَرحَمونی علیام گناه نداره یه مردی پیدا بشه یه قطره آب بیاره داره میسوزه رو دستم داره ششماهه میمیره خون بچم گریبانِ همتونو میگیره سهشعبهی تو حرمله، از قدشم بلندتره حنجرشو هدف نگیر، خدا ازت نمیگذره ---- به علیاصغرم آقا بگو از قول رباب که ز بیشیری من شکوه به زهرا نکند ---- خوابو گرفته از چشام، مادر خیالت معلومه روی نیزه خیلی بده حالت از وقتی بیشیر و گرسنه موندی مادر روم نمیشه بهت بگم شیرم حلالت ---- چرا تو رفتهای من زنده هستم سراسر از غمت آکَنده هستم برای مادری ششماه کم بود نشد شیرت دهم شرمنده هستم ---- به عمرش مادری تا حال چون من سر طفلش به روی نی ندیده به آغوشم بیا دیر است مادر زمان خوردن شیرت رسیده ---- مرا از پِی، چهل منزل دواندی بمیرد مادرت بیشیر ماندی عزیزم جای شکرش باز باقیست به زیر سُمِّ مَرکبها نماندی ---- بریده حنجرم لالا لالایی علی اصغرم لالا لالایی چه جوری دل ز من کندی و رفتی نگفتی مادرم لالا لالایی ---- تو که قربونی قحطی آبی چی میشه باز به روی پام بخوابی اگرچه کاکُلِ تو گشته خونی هنوزم کودک ناز ربابی ---- به قربون گلوی پارهی تو رباب خسته شد آوارهی تو شبیه اُستُنِ حنانه از هجر بنالد چوبهی گهوارهی تو ---- سنگ لَحَد نچیده به رویش نریز خاک تازه به خواب رفته گل پرپرم ---- به جای آب غسل از دیده اشک شرم میریزم به گلبرگِ تنت ای غنچه خاک نرم میریزم موقت میکنم دفنت که دور از هر بلا باشی مبادا موقع غارت به زیر دست و پا باشی تو را با خاک پوشاندم، لَحَد ای کاش میچیدم اگر این کار میکردم سرت بر نی نمیدیدم ---- سه وعده در شبانهروز باید بنوشی شیر و بر دستم بخوابی نباشد لذتی بالاتر از این که انگشتم بگیری و بخوابی ---- تو که بر روی نیزه قرص ماهی به دست کوتَهِ مادر نگاهی فقط من نه همه عالم بپرسند شدی کشته به چه جرم و گناهی