
الهی قاسمم، عمو بشه فدات سخته نمیتونم، کاری کنم برات ای یادگاریِ، برادرم حسن پاشو یه بار دیگه، منو صدا بزن چی اومده به روزت چی اومده به روزم کمک میخوای تو از من عمو دارم میسوزم نانجیبا با کینه دور تو حلقه بستن پیشونیتو مثِ من با سنگ زدن شکستن امون از این غریبی ----- نفس نفس نزن، حال منو ببین می کنم التماس، پاتو نکش زمین چی کار کنم بگو، عمو تو این عزا میلرزه دست و پام، میزنی دست و پا آه، غمت عزیز جونم راه گلومو بسته به زیر مرکباشون سینهی تو شکسته سخته برام عمو جون رو خاک تو رو ببینم عبایی نیست تنت رو به روی اون بچینم امون از این غریبی ----- میری نبینی تو، حرم جسارته به تن مادرت، رخت اسارته نمیبینی پاشون، به خیمه وا شده سر یه گوشواره، سر و صدا شده نمیبینی غم تو دل مخدراتو نمی بینی که بردن معجر عمهها رو میری که توی گودال نبینی پا می ذارن نبینی لحظهای که پیرهنو در میارن امون از این غریبی