گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم، خدا را در علی روز اوّل از خودش یک نور واحد خلق کرد نیمِ آن شد مصطفی و نیمهی دیگر علی این سرِ قرآن علی و آن سرِ قرآن علی حق کتابی را فرستادهست سر تا سر علی مینویسم از ازَل ظاهر علی، باطن علی مینویسم تا ابد اوّل علی، آخر علی ظاهرش این بود در معراج، الله و رسول بود امّا باطناً، الله، پیمبر با علی او خودش جای خودش، نامش چنان مشکلگشاست که شفاعت میکند فردای محشر هر علی یا اباآدم!، اباشَبَّر!، ابازینب!، علی! همسر زهرا على، داماد پیغمبر علی شهریار و شَهسوار و بندهی پروردگار حضرت دُلدُلسوار و خواجهی قنبر، علی انبیاء دستِ توسّل بر عبایش داشتند انبیاء هر چند بالایند، بالاتر علی ***** گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف میدمد خورشید از چاک گریبان نجف سفرهی مولاست گر پهن است هر جا سفرهای عرش هم باشیم اگر، هستیم مهمان نجف آرزوی دیدنِ جنّت نکردم هیچوقت من خوشم با دیدنِ ریگ بیابان نجف نیست مدیون کسی الّا علی و فاطمه هر کسی که رفت زیر دِین ایوان نجف به قنوت ما نمیآید عقیق هیچجا میخرم انگشتر از مُلک سلیمان نجف ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم سر به قربان مدینه، جان به قربان نجف رزق آب و نان ما دستِ حسین است و علی سالها خوردیم آب کربلا، نان نجف نیمهی ماه رجب از راه دارد میرسد کربلای ما چه شد؟، دستم به دامان نجف ***** جونِ جونُم علیه همهی وجودُم علیه ... عمریست که دَم به دَم علی میگویم در حالِ نشاط و غم علی میگویم عمریست علی گفتم و انشاءالله تا آخرِ عمر هم علی میگویم