پهن شد سفره‌ی احسان همه را بخشیدی

پهن شد سفره‌ی احسان همه را بخشیدی

[ سیدرضا نریمانی ]
پهن شد سفره‌ی احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فروان همه را بخشیدی

ابر وقتی که ببارد، همه‌جا می‌بارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی

گفته بودند به ما سخت نمی‌گیری تو
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی

یک نفر توبه کند، با همه خو می‌گیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی

پس گنهکاری امروز مرا نیز ببخش
تو که ایّام قدیم آن‌همه را بخشیدی

حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمه‌ی شعبان همه را بخشیدی

داشت کارم گره می‌خورد ولی تا گفتم:
" جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی

*****

خنجر کشیده‌اند خدا را رضا کنند
خود را به زور در دلِ گودال جا کنند

این‌جا که گود بود چرا خورده‌ای زمین؟
جایی دگر نبود سرت را جدا کنند؟!

انصاف نیست لشکر کوفه کفن شوند
این‌ها تو را مقابل زینب رها کنند

نه جای نیزه مانده و نه نیزه مانده است
تا زخم دیگری روی آن جسم جا کنند

وقتی به عضو عضو تو رحمی نکرده‌اند
می‌خواستی ملاحظه‌ی خیمه را کنند؟!

وقتی کفن برای تنت فایده نداشت
گفتند بوریا عوضش دست و پا کنند

*****

چی اومده سرت
سرتو برید رُو چادر مادرت

نظرات