بگذر ز جرم بنده‌ای کز دوستداران علیست

بگذر ز جرم بنده‌ای کز دوستداران علیست

[ سیدرضا نریمانی ]
بگذر ز جرم بنده‌ای کز دوستداران علیست
یا رب گنهکارم ولی چشمم به غفران علیست

حالا که افتادم زمین دستم بگیر ای دست‌گیر
آلوده دامانم ولی دستم به دامان علیست

مهمان بدش هم گردنِ آقای صاحب‌خانه هست
چوبش مزن این بی‌نوا عمریست مهمان علیست

هرچند از من دلخوری شک نیست عفوم می‌کنی 
این دردمندِ بی‌نوا دنبالِ درمانِ علیست

امشب پناهم می‌دهی در خانه راهم می‌دهی 
این مستمندِ بی غذا فامیلِ سلمانِ علیست

رزاق تا که مرتضاست تمار بودن نعمتیست
وقتی بدانی سودِ تو از دَخلِ دکان علیست

حتی حسن حتی حسین از نان‌خورانِ حیدرند
نان کریمان هم خودش از سفره‌ی نان علیست

هرکس بهشتی می‌شود از حُبّ حیدر می‌شود 
پس کفه‌ی نار و جنان بر طبق میزان علیست

از ناودانش در نجف توزیعِ رحمت می‌کند 
پس خوش به حال هرکسی در زیر باران علیست

گفتم علی ذهنِ مرا یاد علی اکبر گرفت
از این جهت چشمِ تَرِ من باز گریان علیست

حرف از علی اکبر زدم دیدم دلِ دیوانه‌ام
گاهی فدای مصطفی گاهی به قربان علیست

از کثرت شمشیر تیز آیینه‌اش شد ریز ریز
از تکه تکه تکه‌اش آیینه‌بندانِ علیست

افتاده از مرکب حسین آمد به سویش سینه‌خیز
یعنی که پیرِ خیمه‌ها افتان و خیزان علیست

فرمود یا برخیز یا گیسو پریشان میکنم
انگار بین کوچه‌ها زهرا پریشانِ علیست

‌*****

در واقعه ی آن دشت آن دشتِ عطش‌آلود
بر پیکر شهزاده تا شاه نظر بنمود
خم شد ز بَرَش از دوش برداشت عبا فرمود
ای وای که تابوتت عمری سرِ دوشم بود

نظرات